امروز شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ ۱۵:۴۳

گفتگوی اختصاصی با محمدرضا آقایی؛ نوازنده اکباتانی

گفتگوی اختصاصی با محمدرضا آقایی؛ نوازنده اکباتانی

 

 

 

 

اختصاصی اکباتان آنلاین: محمدرضا آقایی از هنرمندان با سابقه شهرک اکباتان است. او از سن 16 سالگی نوازندگی را فرا گرفت و سالهاست که وارد دنیای حرفه ای موسیقی شده و به تدریس نیز مشغول است:


برای شروع گفتگو شرح حالی از خودتان و شروع نوازندگی تان بفرمایید.
بنده محمد رضا آقایی هستم. در سال 1362 در پایتخت هنری ایران؛ شهر اصفهان به دنیا آمدم. از سن 16 سالگی تحصیل و نوازندگی ساز عود را خدمت استاد منصور نریمان؛ پدر عود ایران شروع کردم و حدود20 سال است که این ساز را عاشقانه می نوازم.

در طول دوران تحصیل اساتید بسیاری داشتم که واقعاً به گردن بنده حق بسیاری دارند. البته بعضی از آنها دیگر در قید حیات نیستند اما به هر حال در هر جایی که صحبتی شده بنده همواره از اساتیدم نام برده ام. از جمله استاد شهرام میر جلالی، ارسلان کامکار، سیاوش روشن، رضا طاهری، رضا حجت زاده و استاد فریدون حافظی که با بعضی از این اساتید عزیز عود نواختم و با بعضی دیگر پیانو.

علی رغم کهن و باستانی بودن ساز عود اما در گذشته رو به انقراض و بسیار مهجور بود مردم ایران شناختی نسبت به آن نداشتند. از این رو استاد منصور نریمان زندگی خود را فدای حفظ این ساز نمود و با تربیت شاگردانی تلاش کرد تا عود را به چرخه موسیقی کشور بازگرداند. یکی از این افراد بنده هستم که با توجه به اینکه استاد نریمان حکمی به من دادند و به سفارش ایشان از حدود 10 الی 12 سال پیش علاوه بر نوازندگی، مشغول تدریس این ساز نیز گشتم.


آیا موسیقی سنتی ایرانی در مارکت های بین المللی به جایگاه واقعی خود رسیده است؟
شما اگر هر جای دنیا سفر کنید و یک ساز گیتار روی دوشتان باشد، حتی اگر گیتار را از کاور هم در نیاورید هر کسی که نگاه کند متوجه می شود که شما گیتار حمل می کنید و امکان ندارد شما جایی بروید که ندانند گیتار چیست!!
حالا سوال من این است که اگر ساز تار که کاملا ایرانی می باشد را از ایران خارج کنید، آیا  افرادی هستند که بدانند این چه سازی است و برای کجاست؟!

مسلماً خیر. بعد از دهه ی پنجاه که نسل طلایی موسیقی ما بود برخی از مسئولینی که در عرصه موسیقی به روی کار آمدند مقداری کج سلیقه بودند و از در آن زمان موسیقی ما واقعاً ضرر کرد. اتفاقاً اولین صدمه این اتفاق را هم نوازندگان چیره دست دهه قبل متحمل شدند که اساتید زمان خود بودند. آنها نمی توانستند ساز حمل کنند. در جاهایی نیز حمل ساز مجوز میخواست. نظر شخصی بنده (که قطره ای در مقابل دریای موسیقی محسوب می شوم) و موزیسین های بزرگ دنیا مانند آقای یهودی منوین که یکی از بزرگترین نوازندگان ویولون دنیا بودند، این بود که جایگاه یک موزیسین روی استیج است. یک نوازنده حرفه ای نمی تواند بگوید ما در کنار خانه خودمان می نوازیم. نه؛ جایگاه و جای رشد هنرمند روی استیج است.
وقتی جایگاهی نباشد که هنرمندان هنر خودشان را عرضه کنند خوب طبیعتاً هنرشان از  بین خواهد رفت. نه میلی به تدریس هنر خواهند داشت و نه میلی به تحصیل آن.

به نظر بنده موسیقی ایرانی خیلی مهجور مانده است. خیلی از افراد در کشور ما به موسیقی خیانت کردند. البته به تازگی دارد اتفاق های خوبی می افتد و ساز کمانچه را در یونسکو به نام ایران ثبت کردند که میتوانیم به فال نیک بگیریم. علی رغم اینکه متاسفانه ساز تار را آذربایجان به نام خود کرده است. در مورد ساز عود هم هنوز این اختلاف وجود دارد که این ساز برای کجا است؟!


علت اصلی این تهجر در موسیقی سنتی ایرانی چیست؟
ببینید علت اصلیش این می تواند باشد که ما آموزش درست نداریم. کودکانمان آماده شنیدن و فرا گرفتن موسیقی هستند، اما متاسفانه خیلی آموزشها و درسهای اضافه دیگر را علی رقم اینکه در آینده اصلا نیازی به آنها ندارند آموزش می بینند.


نظرتون در مورد موسیقی های رواج یافته در ایران مثل رپ چیست؟
موسیقی رپ مربوط به آمریکای لاتین است. در حین جنگ و درگیری پرتغالی ها و انگلیسی ها برای گرفتن قاره آمریکا، سرخ پوستان که آن زمان ساکن این قاره بودند برای اعتراض یک نوع موسیقی داشتند که با حرکات منظم دور آتش کلمات اعتراضی خودشان را میخوانند. ملودی نداشت و فقط ریتم بود که پس از مدتی آمریکایی ها این موسیقی را رپ نامیدند. رپ برای آن زمان و آن مکان بوده و با هجاهای ادبیات ما سازگار نیست.

در این موسیقی رپ ایرانی، کلمات فارسی تند تند ادا میشوند و ملودی ندارد. بیانش برای کودکان نیز خیلی آسان می باشد و اکشن هم است که این امر یاعث می شود رپ مخصوصاً برای  پسر بچه ها خیلی جالب باشد.

اما مسئله این است که چرا کودکان ما جذب این نوع موسیقی میشوند؟! چون بهتر از این را نمی شنوند. وقتی خوراکی بهتر از غذایی که دارند استفاده می کنند بهشان بدهیم، قطعا از آن استفاده می کنند. اما به هر حال موسیقی رپ وارد کشور شده است پس باید به راه و مسیر درستی هدایت بشود. البته در کشور ما در سالهای قبل هم یک اتفاق بد افتاده بود. با فشارها و ممیزی کردن موسیقی در اخذ مجوزها، سخت گیری های بی موردی می کردند. این امر سبب گشت که حدود 15 سال پیش وقتی سیستم الکترونیکی وارد ایران شد، بعضی از افراد متوجه شوند که می توانند حتی در خانه خودشان یک استودیوی کاری داشته باشند و خیلی راحت موسیقی بسازند که در نتیجه باعث پیدایش موسیقی هایی شد به نام موسیقی های زیر زمینی. این موسیقی ها نیز با ورود اینترنت در کشور بین مردم سریع پخش می شد.


و اما موسیقی پاپ ...
یک مشکل بزرگ به وجود آمده در موسیقی پاپ در این است که ما در این موسیقی دچار سیاه خوانی شدیم. به جای اینکه به جامعه خوراک امیدوار کننده بدهیم یا یک افق سفید از  باغ سبز را تداعی کنیم، تنها مشغول نفرین کردن شده ایم. در اصل نفرین نامه، آدمی در ذهنمان تجسم می شود که یک نفر دیگر به آن خیانت کرده است. واژه خیانت نیز در کشور ما کلیشه ای شده است. در موسیقی پاپ امروزه هم دارد تکرار میشود. جملاتی مانند مانند "میزاری میری.... خدا لعنتت کند" یا جملاتی از این دست قبیل واقعاً جملات امیدوار کننده ای نیستند.
به همین علت است که بنده به شخصه از موسیقی امروز در کشور که در حال تولید است یا به عبارت دیگر از خروجی های وطنی، نمی توانم یک موسیقی با کلام بشنوم و به هر موزیسین که توجه میکنم می بینم اگر10 تا آهنگ خوانده است حداقل 2 آهنگ به این سبک است.


توصیه شما برای بهبود این نوع موسیقی چیست؟
صحبت من با خوانندگان پاپ این است که مردم ما به اندازه کافی مشکلات متفاوت دارند و شماها دیگر به آن دامن نزنید!! برای همین است که افرادی که از این موسیقی استفاده می کنند، بازارشان بسیار داغ است. چون افرادی که دچار بیماری هستند دوست دارند این کلمات را بشنوند.


خواننده و موزیسین های مورد علاقه شما چه کسانی هستند و خودتان چه سبکی از موسیقی گوش می دهید؟
سوال بسیار سختی است. من به موسیقی استانبول خیلی علاقه دارم. درموزیک های آمریکایی از موسیقی راک خیلی لذت میبرم و جاز را هم خیلی دوست دارم. به نظرم موسیقی جاز یک سر و گردن از موسیقی های دیگر بالاتر است.

افرادی هم که به عنوان موزیسین بهشان علاقه دارم در عرصه بین الملل آقای یانی است. ایشان از موزیسین های بسیار بسیار حرفه ای و بزرگ هستند که بنده حتی تصویرشان را در اتاقم نیز دارم. در نوازندگی ساز عود هم بدون شک نفر اول استاد نریمان هستند. خارج از ایران موزیسینی اهل کشور تونس که خیلی از مردم ایران هم ایشان را می شناسند به نام انور ابراهیم.

در مورد علاقه ها صحبت کردید. اجازه بدهید این نکته را هم  بگویم که بنده در سال 90 با یک دوستی آشنا شدم که دلم میخواهد حتما در این مصاحبه نام ایشان را نیز بیاورم. یک دوست خیلی خوب به نام علی تفرشی که مردم ایران از سریال بسیار زیبا و خاطره انگیز خانه سبز ایشان را می شناسند. آقای تفرشی فارغ التحصیل موسیقی می باشند و کار آهنگسازی و تنظیم نیز انجام می دهند. از  نظر بنده ایشان یک دانشمند در موسیقی هستند.

در همان سال که با هم آشنا شدیم بنده  به گروهی دعوت شدم به نام گروه تلفیقی ایده. قرار ما این شد که در این فضا بتوانیم هویت فراموش شده ایرانی را با سازهای ایرانی و غربی به خودش بازگردانیم.


 

چه برنامه ها و چشم اندازهایی برای آینده کاری خود دارید؟
ما در سالهای آینده به یک سری از کشورهای خارجی خواهیم رفت که احتمالاً اولین کشور ایتالیا خواهد بود. این نوع موسیقی را به گوش آنها خواهیم رساند. ما ایرانی هستیم. هم با سازهای خودمان و هم با سازهای غربی نوعی از موسیقی را به گوششان می رسانیم تا متوجه شوند که موسیقی ایرانی چه کار میکند و چه شخصیتی دارد. این در واقع هدف ما خواهد بود.
ما در مجموعه خود سازهای اصیل ایرانی را در درکنار سازهای غربی داریم. از تار و عود گرفته تا قانون و کمانچه در کنار سازهایی مانند گیتار الکتریک و گیتار باس.


و صحبت پایانی....
از تمام کسانی که وقت خود را صرف خواندن صحبت های بنده نمودند و همچنین از سایت شما که این فرصت را در اختیار بنده قرار داد، تشکر می نمایم.

مطلبی که دلم میخواهد در انتها درباره موسیقی بگویم در مورد کودکان است. اکثر افراد به صورت ناخودآگاه این امر در وجودشان نهادینه شده است که کودکانمان در ابتدا به تغذیه سالم، مکان خوب برای تحصیل، پوشاک مناسب و در آخر اینها پس از کلاسهای ورزشی و غیره به موسیقی نیز بپردازند. بنده این جمله را که اتفاقاً از بسیاری از هنرمندان نیز شنیده ام مجدداً تکرار می کنم که بدانید آن فردی که از کودکی ساز به دست گرفته باشد، اسلحه به دست نمی گیرد و چاقو به سمت کسی نمی گیرد!! با لطافت و با صفا بزرگ خواهد شد. به همین دلیل باید موسیقی را در اولویت های زندگی قرار دهید و نگذارید موسیقی از سر ریز در آمدتان تزریق شود. در حقیقت بخشی حیاتی در زندگی است که اگر نباشد نمی توان زندگی را تحمل کرد.

فقط لحظاتی را تصور کنید که دنیا بدون موسیقی باشد... امکان ندارد!!

۱۴ آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۵۲
اختصاصی اکباتان آنلاین |
تعداد بازدید : ۳,۳۵۷
نظر شما چیست؟!
امتیاز را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید